یاد گرفتن احکام خدا واجب است

یاد گرفتن احکام خدا واجب است

یاد گرفتن احکام خدا واجب است

یکی از فرایض مهم اسلامی، یاد گرفتن احکام دین است. قرآن مجید و احادیث اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام با تاکید فراوان، مسلمانان به فراگرفتن احکام اسلام ترغیب می‌کند و از عواقب زیانبار جهل و ترک تعلّم، برحذر می‌دارد:

حضرت صادق علیه السلام فرمودند: «احکام دین را یاد بگیرید و مانند اعراب زمان جاهلیت، از احکام خدا بی‌خبر نمانید، سپس افزودند کسی که احکام الهی را یاد نگیرد خداوند در روز قیامت هرگز به او نظر لطف نمی‌افکند و بر پاکیزگی اعمالش صّحه نمی‌گذارد.»

و نیز حضرتش فرمودند: «کسی که احکام خداوند را یاد نگیرد، از خیر و سعادت محروم است.»

و همچنین فرمود که: «حضرت رسول اکرم| می‌فرمایند: من از مسلمانی که در برنامۀ زندگی خود ترتیبی نمی‌دهد که هر هفته‌ای یک روز برای مورد توّجه قرار دادن احکام اسلام و یاد گرفتن آنچه که نمی‌داند فراغت داشته باشد، منزجر و بیزارم.»

نکته مهّم این است که در احادیث اسلامی موضوع «تفقه در دین» یعنی داشتن شناخت کامل دربارۀ دین و نسبت به احکام آن بصیر و بینا بودن، مورد اهتمام و عنایت اهلبیت علیهم السلام قرار گرفته و توصیه و تاکید فراوان بر این مطلب دارند که لازم است همه مسلمانان «تفقّه در دین» به معنایی که گفته شد، داشته باشند. و در دسته‌ای از احادیث خیر و سعادت و موفقیت فرد و اجتماع، چه جامعه بزرگ اسلامی و چه جامعۀ خانوادگی، در گرو تفقّه در دین معرفی شده است:

حضرت رسول اکرم| فرمودند: «اذا اَرادَ اللهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فی الدّینٍ» یعنی: «هنگامی که خداوند خیر و سعادت بنده‌ای از بندگان خود را بخواهد او را نسبت به احکام دین بصیر و بینا می‌گرداند.»

حضرت صادق× فرمودند: «اٍذا اَرادَ اللهُ بقَوْمٍ خَیْراً فَقّهَهُمْ فی الدّینِ» یعنی: «هنگامی که مشیت الهی بر این تعلق می‌گیرد که جامعه‌ای را به خیر و صلاح و موفقیت برساند، آن جامعه را در شناخت دین، بصیر و بینا می‌سازد.»

و حضرت پیغمبر اکرم| می‌فرمایند: «اِذا اَرادَ اللهُ بِاَهْلِبَیْتٍ خَیْراً فَقَّهَهُمْ فیٖ الدِّینِ وَ رَزَقَهُمُ الرِّفْقِ فیٖ مَعیٖشَتِهِمْ وَ وَقَّرَ صغیٖرُهُمْ کَبیٖرَهُمْ» یعنی: «وقتی که خداوند متعال خیر و سعادت یک خانواده را بخواهد این سه موضوع را در آن خانواده پدید می‌آورد:

  1. اعضای آن خانواده را در احکام دین بصیر و بینا می‌گرداند.
  2. با حساب و تدبّر گام برداشتن در راه زندگی اقتصادی را نصیب آنها می‌کند تا هرگز در راه اسراف و تبذیر اموال خود گام نگذارند و نیز مخارج خود را با در آمد حلال خود تنظیم کنند تا از حدّ اعتدال تجاوز نکنند و به ورطه حرام نیفتند.
  3. کوچکترهای آنها، بزرگترهاشان را احترام کنند.»

*       *       *

در اینجا در رابطه با شناخت دین، قبل از هر چیز باید به این موضوع توجّه داشت که دین مقدّس اسلام، قانونگزاری را تنها در شان خدا می‌داند، چه اینکه آن ذات مقدّس است که انسان‌ها را آفریده و به مصالح و مفاسد زندگی آنها و خواسته‌های فطری آنان کاملا آگاه است؛ چنان که قانونگزار قوانین زندگی و بقای موجودات دیگر نیز، آن ذات مقدس است و بس. و او که هم، مقنّن قوانین و هم، هدایتگر راه زندگی است، قوانین زندگی انسانها را بعنوان وظایف فرهنگی، عبادی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، جسمی، روانی فردی و اجتماعی به وسیله پیغمبران عالیمقام و جانشینان والاقدر آنها به انسان‌ها ابلاغ نموده است و بطور کلی این احکام و قوانین بر 3 دسته است:

  1. احکام اعتقادی
  2. احکام اخلاقی
  3. احکام عملی

دسته اول: شامل توحید و عدل و دیگر صفات ثبوتیه و سلبیه آن ذات ذوالجلال، که صفات جمال و جلال نیز نامیده میشود میگردد. ونیز شامل موضوع نبوّت که بالزوم بعثت پیامبران خدا و صفات و خصوصیات آنها ارتباط دارد و همچنین شامل موضوع امامت که با مساله ولایت و امامت ائمه دوازده‌گانه علیهم السلام مرتبط می‌شود، می‌گردد.

چنانکه شامل موضوع معاد که با مساله شناخت حقیقت مرگ و عالم برزخ و بازگشت روح به بدن در روز قیامت و خصوصیات حشر و نشر و حساب و میزان و صراط و بهشت و جهنم ارتباط پیدا می‌کند، می‌شود.

این 5 موضوع که از آن به اصول دین تعبیر می‌شود، قسمت اول احکام دین مقدس اسلام است و یاد گرفتن آنها برای هر کسی به فراخور درک او و بر اساس منطق و برهان لازم است.

دسته دوم: که احکام اخلاقی است بطور خلاصه این است که: روحیّات انسانها چون در اعمال آنها تاثیر مستقیم دارد، لذا تنها راه اصلاح و تکامل آنها پس از تکمیل عقاید اسلامی، تهذیب اخلاق است که در نتیجه آن روحیات پست مانند: بُخل، حسد، تکبّر، خودپسندی، غرور و امثال اینها از مزرعۀ روح آنها زدوده شود و در این مزرعه پر استعداد و شایسته بذرهای صفات نیک از قبیل تواضع، کَرَم، شجاعت، سخاوت، صبر و صدق کشته شود و هدف مقدّس پیغمبر بزرگوار اسلام| که فرمودند:

«بُعِثْتُ لِأُتَمَّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاقِ» یعنی: انگیزه بعثت من، تکمیل اخلاق نیک انسانها است، تامین گردد و عهده‌دار این طایفه از احکام اسلامی، علم اخلاق است و بر ما لازم است که در راه فراگرفتن آن نیز کوشا باشیم.

دسته سوم: احکام عملی است که گستردگی بیشتری دارد، زیرا احکام و قوانینی است که کلیه اعمال انسان‌ها را: سیاسی، عبادی، قضایی، جزایی، اقتصادی، فردی و اجتماعی زیر پوشش خود قرار میدهد و رساله‌های عملیه با این دسته از احکام خداوند ارتباط دارد.

در رابطه با این طایفه از احکام الهی توجه به این دو مطلب لازم است:

  1. قوانین و احکام خداوند بطور عمده، منبع و مدرکی جز قرآن مجید و احادیثی که از پیغمبر بزرگوار اسلام و اهلبیت عالیمقامشان| (که ثَقَلین نامیده می‌شوند) صادر گردیده است، ندارد.
  2. فهمیدن و بدست آوردن مطالب و معارفی که در قرآن مجید و احادیث اهلبیت مندرج است، کار آسانی نیست و احتیاج به تخصّص و مهارت دارد. و تا یک فرد در ادبیّات عرب و علوم مختلف اسلامی از قبیل تفسیر قرآن و حدیث شناسی و شناخت راویان احادیث و اصول فقه و شناخت آرا و انظار فقهای اسلام، تخصص و مهارت نداشته و به اصطلاح - با توفیق الهی- به درجۀ اجتهاد و فقاهت نرسیده باشد، هرگز نمی‌تواند احکام خداوند را از منابع خود استخراج کند و در اختیار جامعه اسلامی بگذارد. اکنون با توجه به آنچه که ذکر گردید، لزوم رجوع به فقیهی که راه اجتهاد را با گستردگی مخصوصی که دارد پیموده، واضح و مساله تقلید از مجتهد به حکم عقل و منطق، ثابت می‌گردد.

بعلاوه در مثل زمان ما، که ساکنان همه مناطق روی زمین با هم ارتباط نزدیک پیدا کرده‌اند و مسائل جدید فراوانی در زندگی انسانها رخ داده و می‌دهد و پدیده‌های جدیدی پدید می‌آید، کسی می‌تواند مرجع احکام الهی باشد که عالم به اوضاع زمان و واقف به نقشه‌های دشمنان اسلام نیز باشد تا بر اساس منابع غنی و کامل و فقه پویای اسلامی، وظایف مسلمانان را با توجه به مقتضیات زمانها و مکانها، استنباط کند. و بالاخره معیاری که حضرت صادق× در این مورد ارائه فرموده است، این است:

«فَامّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقهاءِ، صٰائِناً لِنَفْسِهِ، حافظِاً لِدِینه، مُخالِفاً عَلی هَواهُ، مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَللِعَوامِّ اَن یُقَلِّدُوهُ.»

یعنی: «در هر عصر و زمان در میان فقهای اعصار و ادوار، بر مردم مسلمانان لازم است از کسی تقلید کنند که:

  1. دارای صیانت نفس باشد تا در سایه آن بتواند خود را در برابر هر گونه عوامل انحراف از صراط مستقیم اسلام، مصون نگاه بدارد.
  2. حافظ دین باشد.
  3. مخالف هواهای نفسانی خود باشد.
  4. مطیع امر خداوند متعال باشد.»